نوشته شده توسط : Spand

استاد شهریار

 

 

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم

عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم

با عقل آب عشق به یک جو نمی رود

بیچاره من که ساخته ی آب و آتشم

دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز

صبح وز سیل اشک به خون بنشسته بالشم

پروانه را شکایتی از جور شمع نیست

عمریست در هوای تو می سوزم و خوشم

باور نکن که طعنه ی طوفان روزگار

جز در هوای زلف تو دارد مشوشم

دارم چو شمع سر غمش بر سر زبان

لب میگزد چو غنچه ی خندان که خامشم

هر شب چو آفتاب به بالین من بتاب

ای آفتاب دلکش و ماه پری وشم

ساز صبا به ناله شبی گفت"شهریار"

این کار توست من همه جور تو می کشم






:: برچسب‌ها: شعر , استادشهریار , ساز صبا ,
:: بازدید از این مطلب : 488
|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : شنبه 27 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Spand
                      ضد حال
 
 
دخترجوانی ازمکزیک برای یک مأموریت اداری چندماهه به آرژانتین منتقل شد
پس از دوماه، نامه ای ازنامزدمکزیکی خوددریافت می کند به این مضمون

لورای عزیز، متأسفانه دیگرنمی توانم به این رابطه ازراه دورادامه بدهم وباید بگویم که دراین مدت ده بار به توخیانت کرده ام !!! ومی دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم. من راببخش وعکسی که به تو داده بودم برایم پس بفرست
باعشق : روبرت

دخترجوان رنجیـده خاطرازرفتارمرد، ازهمه همکاران ودوستانش می خواهدکه عکسی ازنامزد، برادر، پسرعمو، پسردایی ... خودشان به اوقرض بدهند وهمه آن عکس ها را همراه با عکس روبرت، نامزد بی وفایش، دریک پاکت گذاشته وهمراه با یادداشتی برایش پست می کند، به این مضمون

روبرت عزیز، مراببخش، اماهرچه فکرکردم قیافه تورا به یادنیاوردم، لطفاً عکس خودت راازمیان عکسهای توی پاکت جداکن وبقیه رابه من برگردان
 
 
 
 
 


:: برچسب‌ها: ضد حال , مقاله , متن , شعر ,
:: بازدید از این مطلب : 489
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : شنبه 27 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Spand

         اشکی در گذرگاه تاریخ

 

از همان روزی که دست حضرت " قابیل"
گشت آلوده به خون حضرت " هابیل"
از همان روزی که فرزندان " آدم"
صدر پیغام آوران حضرت باری تعالی
زهر تلخ دشمنی در خون شان جوشید
آدمست مرد، گرچه آدم زنده بود
از همان روزی که " یوسف" را برادرها به چاه انداختند
از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند
آدمیت مرده بود! بعد، دنیا، هی پر از آدم شد و این آسیاب،
گشت و گشت، قرن ها از مرگ آدم هم گذشت
ای دریغ، آدمیت برنگشت!
قرن ما روزگار مرگ انسانیت است
من که از پژمردن یک شاخه گل
از نگاه ساکت یک کودک بیمار، از فغان یک قناری در قفس
از غم یک مرد در زنجیر، حتی قاتلی بر دار
اشک در چشمان و بغضم در گلوست
وندرین ایام، زهرم در پیاله، اشک و خونم در سبوست
مرگ او را از کجا باور کنم؟
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست
در گویری سوت و کور، در میان مردمی با این مصیبت ها صبور
صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است!
                                       

                                                                          فریدون مشیری



:: برچسب‌ها: شعر , اشعار فریدون مشیری , شعر نو ,
:: بازدید از این مطلب : 492
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : شنبه 27 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Spand

     قصه شیرین

 

مهرورزان زمان های کهن

هرگز از خویش نگفتند سخن

که در آنجا که" تو" یی

بر نیاید دگر آواز از "من"!

ما هم این رسم کهن را بسپاریم به یاد

هر چه میل دل دوست،

بپذیریم به جان،

هر چه جز میل دل او ،

          بسپاریم به باد!

آه !

          باز این دل سرگشته من

یاد آن قصه شیرین افتاد:

بیستون بود و تمنای دو دوست.

آزمون بود و تماشای دو عشق.

در زمانی که چو کبک ،

خنده می زد " شیرین" ،

تیشه می زد "فرهاد"!

نه توان گفت به جانبازی فرهاد : افسوس،

نه توان کرد ز بیدردی "شیرین" فریاد .

کار "شیرین" به جهان شور برانگیختن است!

عشق در جان کسی ریختن است!

کار فرهاد برآوردن میل دل دوست

خواه با شاه درافتادن و گستاخ شدن

خواه با کوه در آویختن است .

رمز شیرینی این قصه کجاست؟

که نه تنها شیرین ،

بی نهایت زیباست :

آن که آموخت به ما درس محبت می خواست :

جان چراغان کنی از عشق کسی

به امیدش ببری رنج بسی .

تب و تابی بودت هر نفسی .

به وصالی برسی یا نرسی!

 

فریدون مشیری

 



:: برچسب‌ها: شعر , عشق , اشعار عاشقانه , فریدمن مشیری ,
:: بازدید از این مطلب : 499
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : شنبه 27 فروردين 1390 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد